تنظیم مجدد ۶۷۶

  1. چرخه ۵۲ ساله بلایای طبیعی
  2. سیزدهمین چرخه بلایای طبیعی
  3. مرگ سیاه
  4. طاعون ژوستینیانوس
  5. آشنایی با طاعون ژوستینیانوس
  6. طاعون قبرس و آتن
  1. فروپاشی اواخر عصر برنز
  2. چرخه ۶۷۶ ساله بازنشانی
  3. تغییرات آب و هوایی ناگهانی
  4. فروپاشی اوایل عصر برنز
  5. بازنشانی در ماقبل تاریخ
  6. خلاصه
  7. هرم قدرت
  1. حاکمان سرزمین های بیگانه
  2. جنگ طبقاتی
  3. بازنشانی در فرهنگ پاپ
  4. آخرالزمان ۲۰۲۳
  5. جنگ اطلاعاتی جهانی
  6. چه باید کرد

هرم قدرت

در فصل های قبل، ریست های گذشته را شرح داده ام و در فصل های بعدی به ریستی که همین الان در پیش است می پردازم. حاکمان ما احتمالاً می خواهند از این فاجعه جهانی برای رسیدن به اهداف خود بهره ببرند و تغییرات اجتماعی عمیق زیادی را ایجاد کنند. اما قبل از اینکه بیشتر در این مورد بنویسم، می‌خواهم مطمئن شوم که شما دانش اولیه جهان را دارید که برای درک این موضوع به آن نیاز دارید. باید بدانید چه کسی دنیا را اداره می کند و اهداف این افراد چیست. این و فصل بعدی را به این موضوع اختصاص خواهم داد. این یک موضوع بسیار گسترده است و برای توصیف خوب آن یک کتاب کامل یا چندین کتاب لازم است. در اینجا من فقط مهمترین اطلاعات را به طور خلاصه بیان می کنم. من شواهد کاملی ارائه نمی کنم که چنین است و غیر از این نیست، زیرا حتی بدون این نیز متن در حال حاضر بسیار طولانی است. کسانی که بخواهند خودشان مدرک پیدا خواهند کرد. این دو فصل برای افرادی است که قبلاً دانش زیادی برای تجدید و تکمیل آن دارند. من اطلاعات بسیار بیشتری را برای نشان دادن حقیقت در مورد جهان در بخش "قرص قرمز" ارائه خواهم کرد.

برای کسانی از شما که تازه به کشف حقیقت پنهان در مورد جهان می پردازند، این فصل ها احتمالاً بسیار طولانی و بسیار دشوار خواهند بود. می توانید تماشا کنید „Monopoly: Who owns the world?” بجای. این ویدیوی عالی توسط تیم جیلن همان موضوع را پوشش می دهد، اما تنها مهم ترین اطلاعات را ارائه می دهد و آن را به صورت مختصر و جالب انجام می دهد. این فیلم تأثیر عظیم شرکت های سرمایه گذاری مانند بلک راک و ونگارد را نشان می دهد. همچنین نشان می دهد که چگونه کنترل آنها بر اقتصاد و رسانه ها به آنها اجازه می دهد افکار عمومی را شکل دهند و دولت ها را هدایت کنند. این فیلم همچنین مشارکت سرمایه‌های کلان در همه‌گیری ویروس کرونا و تلاش‌های آن برای تحمیل نظم نوین جهانی تمامیت‌خواه را نشان می‌دهد. می‌توانید این ویدیو را تماشا کنید و سپس به فصل پانزدهم بروید، اما وقتی آماده شدید به اینجا بازگردید.

MONOPOLY – Who owns the world? – ۱:۰۳:۱۶ – backup

مدیران سرمایه

ما در عصر سرمایه داری بالغ زندگی می کنیم که مشخصه آن تسلط شرکت های بزرگ انحصاری در اقتصاد است. بزرگترین شرکت - اپل - در حال حاضر حدود ۲.۳ تریلیون دلار ارزش دارد. هرکسی که این غول را کنترل می کند قدرت زیادی دارد. و مالک اپل کیست؟ اپل یک شرکت سهامی عام است و بزرگترین سهامداران آن شرکت های مدیریت دارایی – بلک راک و ونگارد هستند. این دو شرکت سرمایه گذاری در بسیاری از شرکت های مختلف سهام دارند. بلک راک مجموعاً ۱۰ تریلیون دلار دارایی را مدیریت می کند، در حالی که سرمایه تحت مدیریت ونگارد ۸.۱ تریلیون دلار است.(مرجع) این یک ثروت بزرگ است. در مقام مقایسه، ارزش تمام شرکت های پذیرفته شده در تمام بورس های جهان حدود ۱۰۰ تریلیون دلار است. این انبوه پول که توسط Blackrock و Vanguard مدیریت می شود، متعلق به سرمایه گذاران فردی، شرکت ها و دولت هایی است که در صندوق های سرمایه گذاری مشترک یا صندوق های بازنشستگی سرمایه گذاری می کنند. شرکت‌های سرمایه‌گذاری صرفاً این سرمایه را مدیریت می‌کنند، اما خود مدیریت به صاحبان آنها قدرت بیشتری نسبت به اکثر سران کشورها می‌دهد. و چه کسی مالک این شرکت های قدرتمند است؟ خوب، سه سهامدار بزرگ بلک راک عبارتند از ونگارد، بلک راک (این شرکت دارای بخش بزرگی از سهام خود است) و استریت استریت.(مرجع) و Vanguard متعلق به صندوق های سرمایه گذاری است که توسط Vanguard مدیریت می شود.(مرجع) پس این شرکت متعلق به خودش است. این ساختار مالکیت، ارتباط مشروعی را با کسب و کارهایی ایجاد می کند که توسط مافیاها تأسیس شده اند، که سعی می کنند پنهان کنند که واقعاً چه کسی آنها را اداره می کند. در واقع نخبگان مالی چیزی جز یک مافیا نیستند. این شبکه از شرکت‌های سرمایه‌گذاری، که مالک یکدیگر هستند، شامل بسیاری از شرکت‌های دیگر می‌شود. به عنوان مثال استیت استریت که ۴ تریلیون دلار تحت مدیریت دارد، سومین سهامدار (مالک) بزرگ بلک راک است و در عین حال متعلق به شرکت های Vanguard، Blackrock و سایر شرکت های مدیریت دارایی است. بنابراین این سه شرکت به تنهایی ۲۲.۱ تریلیون دلار تحت مدیریت دارند و این شبکه در واقع حتی بزرگتر است. ۲۰ شرکت بزرگ سرمایه گذاری به هم پیوسته در حال حاضر ۶۹.۳ تریلیون دلار سرمایه را مدیریت می کنند.(مرجع)

۴۱ درصد از سهام اپل در اختیار سرمایه گذاران فردی است، در حالی که ۵۹ درصد باقی مانده در اختیار مؤسسات است.(مرجع) بیش از ۵۰۰۰ موسسه مختلف سهام اپل را در اختیار دارند. این در حالی است که تنها ۱۴ شرکت سرمایه گذاری بزرگ که مالک یکدیگر هستند ۳۰ درصد از سهام این شرکت را در اختیار دارند.(مرجع) سرمایه گذاران کوچک بعید است در جلسات سهامداران شرکت کنند، بنابراین آنها هیچ تاثیری بر ثروت شرکت ندارند. بنابراین، این ۳۰ درصد سهام در اختیار سرمایه‌گذاران برای برنده شدن در هر رأی و کنترل کامل شرکت کافی است. بنابراین، این شرکت های سرمایه گذاری هستند که کنترل کامل اپل را در اختیار دارند. ذکر این نکته مهم است که همین ۱۴ شرکت همچنین مالک ۳۴ درصد مایکروسافت هستند - دومین شرکت بزرگ در همان صنعت.(مرجع) بنابراین مایکروسافت به طور کامل توسط همان شرکت های سرمایه گذاری کنترل می شود. اپل و مایکروسافت صاحبان یکسانی دارند. چنین ساختار مالکیتی تراست نامیده می شود. این یک راه حل بسیار سودمند برای هر دو شرکت است زیرا رقابت بین آنها را از بین می برد. همکاری همیشه سودآورتر از رقابت است. به عنوان مثال، اگر یکی از شرکت ها ایده ای برای کاهش قیمت برای مشتریان داشته باشد، آنگاه مالک (اختاپوس) مداخله کرده و این ایده را مسدود می کند. مالک می خواهد تا جایی که ممکن است درآمد داشته باشد، بنابراین کاهش قیمت ها به نفع او نیست. امروزه تقریباً تمام شرکت‌های بزرگ متعلق به اختاپوس‌ها هستند و اگر با یکدیگر رقابت می‌کنند، فقط به این موضوع مربوط می‌شود که چه کسی برای صاحبش پول بیشتری به دست می‌آورد، اما مطمئناً این نیست که چه کسی محصول بهتر و ارزان‌تری تولید می‌کند. شرکت ها هرگز با یکدیگر دعوا نمی کنند، حتی اگر اینطور به نظر برسد.

همچنین، بازار رسانه تحت سلطه یک انحصارطلبی است. به عنوان مثال، در ایالات متحده، در حالی که تعداد زیادی کانال تلویزیونی مختلف وجود دارد، حدود ۹۰ درصد از بازار تلویزیون تنها توسط ۵ شرکت بزرگ (Comcast، Disney، AT&T، Paramount Global و Fox Corporation) کنترل می شود. اما واقعاً مهم نیست که چه تعداد از این شرکت ها وجود دارد، زیرا سهامدار اصلی تقریباً هر یک از آنها اختاپوس است. استثناء فاکس است که متعلق به غول رسانه ای روپرت مرداک است. تنها کاری که اختاپوس باید انجام دهد این است که با مرداک و چند مالک کوچکتر کنار بیاید تا کل بازار رسانه را کنترل کند. اما همه رسانه‌ها از تبلیغاتی که توسط شرکت‌های بزرگ تامین مالی می‌شود زندگی می‌کنند، بنابراین اگر می‌خواهند زنده بمانند، باید با اختاپوس همکاری کنند. فکر می‌کنم اکنون مشخص است که چرا همه رسانه‌ها در مورد مهم‌ترین موضوعات دیدگاه‌های یکسانی دارند. اختاپوس در هر صنعتی شاخک های خود را دارد. همچنین صنعت داروسازی را کنترل می کند. بنابراین رسانه ها و بیگ فارما صاحب یکسان هستند. با توجه به آن، کاملاً واضح است که چرا تلویزیون هرگز اطلاعاتی را منتشر نخواهد کرد که می تواند به سود بیگ فارما آسیب برساند. مالک هرگز اجازه نخواهد داد که شرکت های خود به منافع یکدیگر آسیب برسانند. تمام شرکت های بزرگ تحت مالکیت تراست هستند و یک شخص یا گروهی از افراد مخفی که این تراست را اداره می کنند، توانایی کنترل تقریباً کل اقتصاد و رسانه های جهان را دارند. این دانش عمومی است و به راحتی قابل دسترسی است، اگرچه به دلایل واضح در رسانه های جریان اصلی افشا نشده است. این قدرت عظیم در دست تاجران (الیگارشی ها) است که صرفاً در راستای منافع خود عمل می کنند و هیچ مسئولیتی در قبال جامعه احساس نمی کنند. وجود این نیروی قدرتمند و مرموز که سرنوشت جهان را هدایت می کند، پدیده جدیدی نیست. رئیس جمهور آمریکا وودرو ویلسون در سال ۱۹۱۳ در مورد آنها هشدار داد.

«از زمانی که وارد سیاست شدم، مردم نظرات خود را به طور خصوصی به من می‌گویند. برخی از بزرگترین افراد در ایالات متحده، در زمینه تجارت و تولید، از کسی می ترسند، از چیزی می ترسند. آن‌ها می‌دانند که در جایی قدرتی وجود دارد که آنقدر سازمان‌یافته، ظریف، مراقب، چنان در هم تنیده، کامل و چنان فراگیر است که بهتر است وقتی آن را محکوم می‌کنند، حرفی نزنند.»

وودرو ویلسون، بیست و هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده، „The New Freedom”

سایر روسای جمهور آمریکا نیز درباره وجود این گروه مرموز صحبت کردند: لینکلن (link ۱ ، link ۲) گارفیلد (link) و کندی (link). مدت کوتاهی پس از آن هر سه به ضرب گلوله کشته شدند. وجود این توطئه توسط بسیاری از افراد مهم دیگر نیز آشکارا گفته شد: ۱ ، ۲ ، ۳ ، ۴ ، ۵ ، ۶.

تنها کاری که باید انجام دهیم این است که بایستیم و بازی کوچک آنها تمام شده است.

عروسک های خیمه شب بازی

اختاپوس تقریباً تمام رسانه های اصلی را کنترل می کند و بنابراین در شکل دادن به دیدگاه های عمومی آزاد است. اکثر مردم هر آنچه را که تلویزیون یا وب‌سایت‌های خبری بزرگ می‌گویند، بی‌تفاوت باور می‌کنند. لذا مطیعانه به آنچه به نفع حاکمان جهانی است می اندیشند و انجام می دهند. بدون اطاعت کورکورانه مردم عادی، حفظ چنین نظام ناعادلانه ای ممکن نخواهد بود.

بر اساس باورهای رایج، جهان توسط دولت ها و روسای جمهور منتخب مردم اداره می شود. در واقع، سیاستمداران فقط عروسک های خیمه شب بازی در دست الیگارش ها هستند. این الیگارشی ها هستند که رسانه ها را کنترل می کنند و تصمیم می گیرند چه محتوایی به مردم نشان داده شود. رسانه ها همیشه می توانند مردم را متقاعد کنند که به این سیاستمدارانی که الیگارش ها به آنها نیاز دارند رای دهند. من فکر می کنم که قدرتمندترین سیاستمداران، مانند جو بایدن یا دونالد ترامپ، اعضای خانواده های الیگارشی هستند. آنها به دنبال منافع الیگارشی ها هستند زیرا آنها یکی از آنها هستند. اما این سیاستمداران کم اهمیت با ابزارهای دیگری کنترل می شوند. رسانه ها تنها سیاستمدارانی را با دیدی مثبت به تصویر می کشند که دیدگاه های مطلوبی برای الیگارشی ها دارند. از این طریق به آنها کمک می کنند تا به قدرت برسند. به عنوان مثال، اگر الیگارشی ها خواهان جنگ هستند، سیاستمداران جنگ طلب را وارد دولت می کنند. این ساده ترین راه برای اطمینان از اینکه سیاستمداران به دنبال منافع خود هستند، است. الیگارشی ها به قدرت رسیدن افراد متوسط و کمتر باهوش را تسهیل می کنند، یعنی کسانی که به راحتی دستکاری می شوند. چنین سیاستمدارانی قادر به انجام وظیفه ای هستند که به آنها داده شده است، اما نمی دانند که واقعاً برای چه هدفی کار می کنند. پول و منصب بالا انگیزه اضافی برای اطاعت است. بسیاری از سیاستمداران رشوه می گیرند، اما نه با پول نقد. بلکه به آنها قول داده می شود که اگر با الیگارشی ها همکاری کنند، پست بالاتری در دولت به دست خواهند آورد و یا پس از پایان کار سیاسی خود، شغلی با درآمد خوب در یک شرکت بزرگ یا حمایت از راه اندازی آنها به دست آورند. کسب و کار خود (به عنوان مثال، آنها یک قرارداد پرسود از یک شرکت بزرگ دریافت می کنند). اگر سیاست را دنبال می کنید، احتمالاً متوجه شده اید که هر چه یک سیاستمدار بدتر باشد، ارتقاء بالاتری کسب می کند. روش نهایی کنترل، ارعاب است که اگر یک سیاستمدار آنچه را که به او گفته می‌شود انجام ندهد، در رسانه‌ها مورد تمسخر قرار می‌گیرد یا به جرم جنایت یا رسوایی جنسی متهم می‌شود. برای مثال، پیدا کردن ماموری که می گوید توسط یک سیاستمدار معروف مورد تجاوز قرار گرفته است، مشکلی نیست. افراد نافرمان نیز با تهدید به مرگ روبرو هستند. با این حال، ترورهای معمولی نادر هستند. روش های مدرن خلاص شدن از شر افراد ناخوشایند را به آرامی امکان پذیر می کند. سرویس‌های مخفی می‌توانند سرطان را با یک دوره سریع یا حمله قلبی در فردی ایجاد کنند و بدون برجای گذاشتن هیچ اثری او را بکشند. با این حال، چنین روش هایی تنها علیه سیاستمداران نافرمان که تعداد کمی هستند، استفاده می شود.

اختاپوس سازمان های دولتی را نیز کنترل می کند. به عنوان مثال، سازمان بهداشت جهانی بیش از ۸۰ درصد توسط اهداکنندگان خصوصی، عمدتاً شرکت‌های داروسازی، تامین می‌شود. شرکت ها همیشه به دنبال کسب سود هستند. بنابراین وقتی آنها به سازمان بهداشت جهانی پول اهدا می کنند، فقط برای دریافت چیزی در ازای آن است (مثلاً قراردادی برای تهیه دارو). به این ترتیب، سازمان جهانی بهداشت و سایر سازمان ها به دنبال منافع شرکت ها، یعنی منافع الیگارشی ها هستند. این شرکت‌ها سازمان‌های غیردولتی را نیز تامین مالی می‌کنند، اما فقط آن‌هایی را که در راستای منافع آنها کار می‌کنند. هیچ سازمانی نمی تواند بدون سرمایه گذاری عمده از سوی شرکت ها توسعه یابد. آنها علم را به روشی مشابه کنترل می کنند. برای انجام تحقیقات به پول نیاز دارید. دولت یا شرکت‌ها تحقیقات را تأمین می‌کنند، اما فقط آن‌هایی را که برای آنها مفید است. علاوه بر این، رسانه‌ها فقط آن دسته از نظریه‌های علمی را رایج می‌کنند که مطابق با منافع حاکمان باشد. در مورد پزشکی هم همینطور است. روش های مختلفی برای درمان وجود دارد - کم و بیش موثر و کم و بیش سودآور. به پزشکان آموزش داده می‌شود که تنها این روش‌ها که برای شرکت‌ها بسیار سودآور هستند، تنها درمان‌های معتبر هستند.

با این همه قدرت، سرمایه داران به راحتی می توانند هر شخصی را ثروتمند کنند. به عنوان مثال، بیل گیتس تنها به این دلیل ثروتمند شد که در مراحل اولیه توسعه مایکروسافت سفارش بزرگی از شرکت بزرگ IBM دریافت کرد.(مرجع) میلیاردرهای معروفی مانند او و ایلان ماسک، وارن بافت و مارک زاکربرگ متعلق به خانواده های حاکم هستند، بنابراین آنها با میل خود سیاست های خود را اجرا می کنند. اگر آنها از اقدام در جهت منافع حاکمان دست بر می داشتند، به سرعت ثروت خود را از دست می دادند. اختاپوس همچنین به طور کامل فرهنگ پاپ را کنترل می کند، زیرا تمام استودیوهای اصلی موسیقی و فیلم را مدیریت می کند. فقط به آنها بستگی دارد که کدام خواننده و بازیگر محبوب شوند.

ابزار مهمی که حاکمان جهانی را قادر می سازد بر جهان تسلط پیدا کنند، فراماسونری است. فراماسونری یک جامعه نیمه سری و غیبی است که نفوذ زیادی دارد. رسانه ها اصلا در مورد فراماسونری صحبت نمی کنند. در مدرسه هم یاد نمی گیریم. سیستم وانمود می کند که چنین سازمانی اصلا وجود ندارد. بسیاری از مردم وجود فراماسونری را باور ندارند و معتقدان را مسخره می کنند. با این حال، به دلیل اندازه آن، این سازمان را نمی توان پنهان کرد. فراماسونری در مجموع ۶ میلیون عضو دارد و در سراسر جهان فعالیت می کند.(مرجع) در صفوف خود عمدتاً مردان با موقعیت اجتماعی بالا را می پذیرد. فراماسون ها در مناصب مختلف سیاسی و تجاری کار می کنند. من فکر می کنم که فراماسونری به عنوان یک سرویس مخفی عمل می کند و به دستور حاکمان جهانی کار می کند. فراماسونری ساختاری کاملاً سلسله مراتبی دارد. به عنوان مثال، در آیین اسکاتلندی فراماسونری ۳۳ درجه شروع وجود دارد. در فراماسونری، مانند سرویس مخفی، هر یک از اعضا آنقدر می داند که باید بداند تا بتواند وظایف خود را انجام دهد. فراماسون ها در پایین ترین سطوح هیچ تصوری از اهداف واقعی این سازمان ندارند. کلیسای کاتولیک فراماسونها را فرقه و یاور شیطان نامید. کاتولیک ها به دلیل پیوستن به فراماسونری با تکفیر مواجه می شوند. در بسیاری از کشورهای اسلامی، عضویت در فراماسونری با تهدید مجازات اعدام ممنوع است. در اینجا می توانید اطلاعات بیشتری در مورد این انجمن کسب کنید: ۱ ، ۲ ، ۳ ، ۴ ، ۵ ، ۶.

فراماسون ها در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۷، در اوج سیصدمین سالگرد لژ بزرگ متحد انگلستان، در رویال آلبرت هال لندن گرد هم می آیند.

هرم قدرت

ساختار قدرت در جهان شبیه یک هرم است. در بالای آن گروه کوچکی از افراد بسیار قدرتمند قرار دارند. برخی ادعا می کنند که بیشترین قدرت در اختیار پادشاه بریتانیا است. در یک لحظه خواهیم دید که این ادعا چقدر حقیقت دارد. در سطح پایین حکومت، گروهی متشکل از ۱۳ سلسله ثروتمند و تأثیرگذار - بانکداران، صنعتگران و اشراف - قرار دارند. اینها شامل خانواده های معروفی مانند روچیلد و راکفلر می شود. این گروه هستند که اختاپوس و اقتصاد جهان را کنترل می کنند. در زیر این گروه ظاهراً کمیته ۳۰۰ تشکیل شده است که از افراد بسیار تأثیرگذار دیگری تشکیل شده است، اما شواهد کمی از وجود آن وجود دارد. ممکن است فقط یک اصطلاح مناسب برای توصیف گروهی از بازیکنان کلیدی باشد. در سال ۱۹۰۹، صنعتگر و سیاستمدار آلمانی والتر راتناو گفت: سیصد مرد که همگی یکدیگر را می شناسند، سرنوشت اقتصادی اروپا را هدایت می کنند و جانشینان خود را از میان خود انتخاب می کنند. به نوبه خود، افشاگر رونالد برنارد، که برای حاکمان جهانی به عنوان یک مدیر کار می کرد، تعداد کل گروهی را که قدرت جهانی را در اختیار دارند بین ۸۰۰۰ تا ۸۵۰۰ نفر اعلام کرد.(مرجع)

ابزار اصلی برای اعمال قدرت، اتاق‌های فکری مانند گروه بیلدربرگ یا مجمع جهانی اقتصاد هستند. آنها اهدافی را که باید به آن دست یابند، مثلاً کاهش جمعیت جهان را از الیگارشی ها دریافت می کنند. سپس روش هایی را برای دستیابی به آن اهداف توسعه می دهند. اتاق‌های فکر سیاست‌های خود را از طریق دولت‌ها، بانک‌های مرکزی، شرکت‌ها، رسانه‌ها، سازمان‌های غیردولتی و سایر نهادها اجرا می‌کنند. اتاق های فکر تعیین می کنند که برای رسیدن به اهداف خود به کدام یک از این موسسات نیاز دارند و سپس نمایندگان آن را برای جلساتی مانند جلسه ای که سالانه در داووس برگزار می شود، گرد هم می آورند. در این جلسات سیاستمداران و مدیران دستور می گیرند. زمانی که به کشورهای خود باز می گردند، این دستورات را به همکاران خود می رسانند و با هم آنها را عملی می کنند. برای اطاعتشان از الیگارشی ها، سخاوتمندانه پاداش می گیرند. در پایین ترین سطح سلسله مراتب، پایین تر از طبقه الیگارشی و طبقه مدیران، ما بردگان هستیم. وظیفه ما در این نظام این است که مطیعانه برای رضایت نخبگان کار کنیم. آری، تو برده ای، «مثل بقیه در اسارت به دنیا آمدی. به زندانی که نمی توانی چش کنی، ببینی یا لمس کنی. زندانی برای ذهن شما.»

مشاهده تصویر در اندازه واقعی: ۱۵۰۰ x ۱۰۶۱ پیکسل

مهد و پایتخت قدرت اقتصادی جهانی شهر لندن است - یک دولت خرد با نفوذ بسیار زیاد که در مرکز لندن واقع شده است. شهر لندن بخشی از لندن نیست و تابع قانون پارلمان بریتانیا نیست. این یک ایالت مجزا و مستقل است که توسط یک شهردار لرد اداره می شود. شهر لندن یک کشور در یک شهر است، همانطور که واتیکان کشوری در داخل رم است. این یک دولت خصوصی است که متعلق به شرکت شهر لندن است. این شرکت متعلق به ۱۳ خانواده با نفوذ است. شهر قوانین، دادگاه ها، پرچم، نیروی پلیس و روزنامه های خاص خود را دارد که از ویژگی های یک کشور مستقل است. شهر ثروتمندترین مایل مربع روی این سیاره است. تولید ناخالص داخلی شهر لندن به ازای هر نفر حدود ۲۰۰ برابر بریتانیا است. این مرکز نهایی قدرت مالی جهان است. این شهر محل استقرار بورس اوراق بهادار لندن، بانک خصوصی شده انگلستان، مقر تمامی بانک های بریتانیایی و شعبه های بیش از ۵۰۰ بانک بین المللی است. شهر همچنین رسانه ها، روزنامه ها و انحصارات انتشارات را در جهان کنترل می کند. برای اطلاعات بیشتر در مورد شهر لندن اینجا را کلیک کنید: link.

همانطور که می دانید اکثر دولت ها در حال حاضر بدهی زیادی دارند. به عنوان مثال، بدهی ملی ایالات متحده در حال حاضر ۲۸ تریلیون دلار است. شرکت ها، مؤسسات عمومی و خانوارها نیز بدهکار هستند. و از آنجایی که تعداد کمی از افراد یا مؤسسات دارای پول نقد اضافی هستند، واقعاً کل جهان از چه کسی پول قرض می کند؟ آیا از بیگانگان است؟ - خیر، پول اعتبارات از بانک مرکزی می آید. به عنوان مثال، زمانی که دولت ایالات متحده به پول نقد نیاز دارد، بانک مرکزی (FED) مقدار مناسب آن را چاپ می کند. بانک‌های مرکزی قدرت انتشار پول به هر میزانی را دارند و این دقیقاً همان کاری است که انجام می‌دهند. و این منجر به تورم می شود. به دلیل دائمی بودن پول چاپ، سال به سال مجبوریم برای همان محصولات هزینه بیشتری بپردازیم و ارزش پس اندازمان کاهش می یابد. حتی پولی که در چنته داریم کاملاً مال ما نیست، زیرا بانک مرکزی هر لحظه می تواند بخشی از قدرت خرید آن را بدزدد. بر اساس باور عمومی، بانک های مرکزی متعلق به دولت ها هستند. اما اگر اینطور بود، دولت این پول را از خودش قرض می گرفت. پس چرا بدهی عمومی یک مشکل از هر نوعی است؟ بالاخره هیچ کشوری نمی توانست با قرض گرفتن از خودش ورشکست شود... حقیقت اما متفاوت است. اکثر بانک های مرکزی جهان توسط بانک تسویه بین المللی (BIS) مدیریت می شوند که مقر آن در خاک مستقل در بازل، سوئیس است. این بانک به نوبه خود توسط بانک انگلستان از شهر لندن کنترل می شود. این شرکت شهر لندن است که به تمام جهان پول وام می دهد. دولت ها مدام به آنها سود اعتبار می پردازند، حتی اگر خودشان اجازه انتشار ارز داشته باشند، مجبور به این کار نیستند. این سود در واقع چیزی جز سهم، یعنی خراج پولی نیست که کشور فتح شده موظف به پرداخت آن به متصرف است.

پادشاه بریتانیا

به روز رسانی: اطلاعات زیر در مورد ملکه به طور یکسان در مورد پادشاه جدید چارلز سوم صدق می کند.

طبق روایت رسمی، ملکه بریتانیا الیزابت دوم تنها یک کارکرد نمایندگی دارد - او یادگاری از گذشته است، بدون ثروت زیاد و هیچ تأثیر واقعی بر سرنوشت کشور. اما آیا واقعا اینطور است؟ اندازه ثروت ملکه غیرممکن است که تخمین بزنیم، اما تاج سلطنتی او به تنهایی، که با ۲۸۶۸ الماس در پایه نقره ای تنظیم شده است، ۳ تا ۵ میلیارد پوند ارزش دارد.(مرجع) قدرت ملکه بریتانیا بیش از آن چیزی است که اکثر مردم فکر می کنند. قدرت اجرایی نهایی بر دولت بریتانیا هنوز به طور رسمی در اختیار سلطنتی است. دولت بریتانیا به دولت اعلیحضرت معروف است. ملکه قدرت انتصاب و عزل نخست وزیر و سایر وزیران تاج را دارد. او قدرت انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات جدید را دارد. او همچنین این قدرت را دارد که قوانینی را به نام اعلیحضرت وضع کند. تایید او قبل از اجرایی شدن لایحه ای که توسط مجالس قانونگذاری تصویب شده است لازم است.(مرجع)

از طریق دولت اعلیحضرت، ملکه خدمات ملکی، سرویس دیپلماتیک و سرویس های مخفی را هدایت می کند. او کمیساریای عالی و سفیران بریتانیا را تایید می کند و روسای نمایندگی های کشورهای خارجی را می پذیرد. ملکه همچنین رئیس نیروهای مسلح (نیروی دریایی سلطنتی، ارتش بریتانیا و نیروی هوایی سلطنتی) است. اختیارات سلطنتی شامل قدرت اعلام وضعیت اضطراری، اعلان جنگ از طریق نخست وزیر بدون تایید پارلمان، اقدام نظامی مستقیم، و همچنین مذاکره و تصویب معاهدات، اتحادها و توافقات بین المللی است. ملکه "چشمه عدالت" در نظر گرفته می شود. وظایف قضایی به نام او انجام می شود. قانون عرفی معتقد است که پادشاه را نمی توان به دلیل جرایم کیفری تحت تعقیب قرار داد. او از حق رحمت استفاده می کند که به او اجازه می دهد مجرمان محکوم را عفو کند یا مجازات آنها را کوتاه کند. ملکه همچنین فرماندار عالی کلیسای انگلستان است. اسقف ها و اسقف اعظم توسط او منصوب می شوند. در این ویدیو می توانید با ملکه و خانواده سلطنتی بیشتر آشنا شوید: link.

ملکه الیزابت دوم

رسانه ها افکار عمومی را گمراه کرده اند که پادشاه بریتانیا یک شخصیت نمادین و تشریفاتی با قدرت واقعی کم یا بدون قدرت است. هیچ چیز نمی تواند دور از حقیقت باشد. قدرت الیزابت دوم در بریتانیا تقریبا نامحدود است. این دولت بریتانیا است که دست نشانده اوست، نه برعکس. ملکه قدرت خود را به رؤسای جمهور و نخست وزیران تفویض می کند تا از خود در برابر خصومت سیاسی محافظت کند. در همین حال، مردم در مورد قدرت واقعی او در تاریکی نگه داشته می شوند. دلیل اینکه رعایای ملکه معتقدند اینها هستند که سرنوشت کشورشان را رقم می زنند این است که ملکه همیشه رهبر حزبی را که بیشترین آرا را به دست آورده است به عنوان نخست وزیر منصوب می کند. رعایا فکر می کنند که ملکه صرفاً انتخاب جامعه را تأیید می کند. در واقع، کاملا برعکس است. این سوژه ها هستند که همیشه به سیاستمدارانی که مورد علاقه ملکه هستند رای می دهند. رسانه ها که در اتحاد با ملکه کار می کنند، همیشه می توانند رعایای خود را متقاعد کنند که به احزابی رای دهند که منافع پادشاه را دنبال می کنند. با این روش هوشمندانه، ملکه موفق می شود قدرت خود را پنهان کند و رعایای او صادقانه متقاعد می شوند که آنها هستند که بر کشور حکومت می کنند! این کلاهبرداری به سادگی نابغه است!

ملکه الیزابت دوم نه تنها بر بریتانیا حکومت می کند. او همچنین حاکمیت کشورهای: کانادا، استرالیا، پاپوآ گینه نو، نیوزلند، جامائیکا و بسیاری از کشورها و مناطق کوچک خارج از کشور است. ملکه کنترل کامل بر این کشورها دارد. او همچنین سرویس های مخفی آنها را کنترل می کند. سرویس‌های مخفی بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزلند در پنج چشم متحد شده‌اند، اتحادی از سرویس‌های مخفی که شامل ایالات متحده نیز می‌شود. این اتحاد شامل سرویس های مخفی مانند MI۶، CIA، FBI و NSA است. اینها قدرتمندترین سرویس های مخفی جهان هستند که از طریق ماموران مخفی خود مخفیانه سیاست تمام کشورهای جهان را کنترل می کنند. و این پادشاه بریتانیا است که بر پنج چشم قدرت غالب و شاید حتی کامل دارد. خانواده سلطنتی بریتانیا اکنون بر فراماسونری که اساساً یک سرویس مخفی بریتانیا است نیز قدرت دارد. بنابراین قدرت پادشاه بریتانیا بسیار زیاد است و در سراسر جهان گسترش می یابد.

ملکه اغلب به عنوان "تاج" شناخته می شود، اما جالب اینجاست که همین اصطلاح را می توان در مورد شهر لندن نیز به کار برد، زیرا قلمرو آن شبیه به شکل یک تاج است. رابطه ملکه با شهر لندن کنجکاو است و گویای چیزهای زیادی است. هنگامی که ملکه از شهر لندن بازدید می کند، توسط لرد شهردار در بار معبد، دروازه نمادین شهر لندن، ملاقات می کند. تعظیم می کند و برای ورود به کشور خصوصی و مستقل او اجازه می خواهد. ملکه فقط در شهر لندن تابع شهردار است، اما در خارج از شهر این کسی است که به او تعظیم می کند. هیچ یک از طرفین بر دیگری مسلط نیست، بلکه اتحاد دو نیرو است - اشراف و بورژوازی. خانواده سلطنتی قدرت سیاسی، سرویس های مخفی، ارتش و کلیسای انگلستان را متمرکز می کند. از سوی دیگر، شهر لندن قدرت را بر اقتصاد، رسانه و امور مالی کل جهان متمرکز کرده است. هر دو طرف با پیوندهای خونی به هم مرتبط هستند، زیرا اغلب با ازدواج متحد می شوند. آنها با هم به همان مذهب نامحبوب اعتقاد دارند و اهداف یکسانی را دنبال می کنند.

تئوری های توطئه زیادی در مورد گروهی که بر جهان حکومت می کنند وجود دارد. آنها را به گونه های مختلف می نامند: ایلومیناتی، روچیلدها، بانکداران، جهانی گرایان، دولت عمیق، کابال، اشراف سیاه پوست، مافیای خزری، کنیسه شیطان، یا فرقه کیوان. همه این نام‌ها درست است، اما فقط به جنبه‌های خاصی از قدرت جهانی اشاره می‌کند و مشخصاً نشان نمی‌دهد که چه کسی مسئول است. این درست نیست که جهان توسط یک جامعه مخفی اداره می شود. از این گذشته، نمی توان مخفی نگه داشت که مالک همه شرکت های بزرگ است و همچنین نمی توان قدرت بزرگ پادشاه بریتانیا را پنهان کرد. حاکمان جهانی کاملاً آشکار هستند و تئوری‌های توطئه فقط در خدمت منحرف کردن توجه از آنهاست. بزرگترین راز جهان در یک دید آشکار، درست در مقابل چشمان ما پنهان است. جهان توسط پادشاه بریتانیا همراه با شرکت سیتی لندن اداره می شود، یعنی دو قدرت که می توان آنها را تاج نامید.

دین مخفی

نماد گروه حاکم بر جهان، هرمی با ۱۳ پله و چشمی بینا در بالای آن است. این نماد بر روی هر اسکناس یک دلاری دیده می شود که نشان دهنده نفوذ زیاد این گروه است. چشم نوک هرم نیز در عکس از نشست فراماسون ها دیده می شود که موید ارتباط نزدیک فراماسونری با حاکمان جهانی است. همانطور که می دانید، نخبگان جهان یک فرقه غیبی به نام فرقه کیوان تشکیل می دهند. مراسم آنها در فیلم "چشم های کاملا بسته" (۱۹۹۹) نشان داده شد. وقتی کارگردان استنلی کوبریک کار خود را ارائه کرد، استودیوی فیلم از اینکه او رازهای زیادی را فاش کرده بود عصبانی شد. ۲۴ دقیقه از این فیلم ویرایش شد و هرگز نمایش داده نشد و کوبریک تنها دو روز بعد در شرایطی مرموز درگذشت. در اینجا گزیده ای از ویدئو است:

Eyes Wide Shut ۱۹۹۹ – Ritual Scene – Black Magic Rituals & Psyops Occult Holidays Calendar
Eyes Wide Shut ۱۹۹۹ – Ritual Scene – Black Magic Rituals

در سال ۲۰۱۶، ویکی لیکس هزاران ایمیل از هیلاری کلینتون و دیگر سیاستمداران مهم را فاش کرد. نامه نگاری ها نشان می دهد که نخبگان جهان به پدوفیلیا می پردازند و فرقه ای مانند شیطان پرستی را انجام می دهند. در این ایمیل‌ها، سیاستمداران آشکارا به انجام مراسم وحشتناک می‌بالند. به عنوان مثال، آنها می نویسند که برای خدای بت پرست بعل، که او را با شیطان یکی می دانند، قربانی های کودک می دهند. آنها همچنین اعمال پدوفیلیک را توصیف می کنند، اگرچه از کلمات رمزی برای این کار استفاده می کنند. اطلاعات اولیه در مورد رسوایی پیتزاگیت را می توانید در این ویدیو پیدا کنید: link. وقتی متوجه می شویم که یک فرقه شیطانی بر ما حکومت می کند، باور نکردنی به نظر می رسد. از بین همه گروه‌هایی که می‌توانستند جایگاهی در قدرت بگیرند، اتفاقاً بدترین گروه را به دست آوردیم. اما وقتی بیشتر به آن فکر می کنیم، همه چیز آشکار می شود. این شیطان پرستان بودند که بیشترین قدرت را به دست آوردند، زیرا آنها بی رحم ترین و حیله گرترین بودند. این ویژگی ها هستند که موفقیت در تجارت و سیاست را تعیین می کنند. در راه رسیدن به قدرت بزرگ، انسان باید بدترین جنایات را مرتکب شود. باید بسیاری از مردم بی گناه را قربانی کرد. شیطان پرستان هیچ ابایی از این کار نداشتند. به گفته رونالد برنارد، آنها صمیمانه از ما متنفرند. هیچ چیزی نمی تواند آنها را از ارتکاب جنایات باز دارد. به سادگی باید این اتفاق می افتاد تا بدترین ها به بالاترین مقام ها برسند. در فصل بعدی با تاریخچه این فرقه و اهداف آنها برای آینده بیشتر آشنا خواهید شد.

فصل بعدی:

حاکمان سرزمین های بیگانه