تنظیم مجدد ۶۷۶

  1. چرخه ۵۲ ساله بلایای طبیعی
  2. سیزدهمین چرخه بلایای طبیعی
  3. مرگ سیاه
  4. طاعون ژوستینیانوس
  5. آشنایی با طاعون ژوستینیانوس
  6. طاعون قبرس و آتن
  1. فروپاشی اواخر عصر برنز
  2. چرخه ۶۷۶ ساله بازنشانی
  3. تغییرات آب و هوایی ناگهانی
  4. فروپاشی اوایل عصر برنز
  5. بازنشانی در ماقبل تاریخ
  6. خلاصه
  7. هرم قدرت
  1. حاکمان سرزمین های بیگانه
  2. جنگ طبقاتی
  3. بازنشانی در فرهنگ پاپ
  4. آخرالزمان ۲۰۲۳
  5. جنگ اطلاعاتی جهانی
  6. چه باید کرد

جنگ اطلاعاتی جهانی

در طول بازنشانی، علاوه بر بلایای طبیعی و آفت، باید با یک جنگ اطلاعاتی نیز دست و پنجه نرم کنیم که نوید می دهد حتی شدیدتر از جنگی که از زمان همه گیری ویروس کرونا رخ داده است. دولت‌ها مصمم هستند که از هر وسیله‌ای برای جلوگیری از اطلاع مردم از آنچه واقعاً اتفاق می‌افتد استفاده کنند تا نتوانند به طور مؤثر از خود محافظت کنند. دولت تمام اطلاعات قابل سانسور را سانسور خواهد کرد. رسانه ها در مورد فجایع قابل خاموشی سکوت خواهند کرد. و برای بلاهایی که نمی توان آنها را پنهان کرد، تعداد قربانیان و میزان تخریب را دست کم می گیرند. آنها مردم را در مورد علل واقعی این بلایا گمراه خواهند کرد. آنها برای منحرف کردن حواس ما از فاجعه‌ها، مسائل مربوط به مکان‌یابی را ایجاد خواهند کرد.

تنها یک نسخه از اطلاعات نادرست وجود نخواهد داشت، بلکه بسیاری از آنها وجود خواهند داشت. اینترنت ثابت کرده است که ابزار فوق العاده ای برای دستکاری مقامات است، زیرا به آنها اجازه می دهد اطلاعات مختلف را به گروه های مختلف مردم هدف قرار دهند و آنها را در مقابل یکدیگر قرار دهند. در روزهایی که تلویزیون حکومت می کرد، این کار بسیار دشوارتر بود. وقتی بازنشانی شروع شود، نسخه‌های مختلفی از اطلاعات نادرست برای افرادی که رسانه‌های اصلی را دنبال می‌کنند و برای حامیان تئوری‌های توطئه وجود خواهد داشت. برای همه، آنها چنین نسخه ای را آماده کرده اند که با کمال میل به آن ایمان می آورند. در زمان همه گیری ویروس کرونا هم همینطور بود. کسانی که به حساب رسانه های اصلی بی اعتماد بودند، با تله این نظریه مواجه شدند که ویروس کرونا از یک آزمایشگاه سلاح های زیستی در ووهان نشت کرده است. کسی که از آزمایشگاه به ویروس اعتقاد داشت هنوز از بیمار شدن می ترسید، شاید حتی بیشتر. شاید این ترس باعث شده بود که آمپول بزنند و به این ترتیب هدف اصلی حاکمان محقق شد. فقط کسی که عمیق‌تر کند می‌تواند به ته حقیقت برسد و کشف کند که اصلاً ویروس جدیدی وجود ندارد.

اطلاعات نادرست در حین تنظیم مجدد دو هدف اصلی دارد. اول، این است که مردم را از یاد نگیرند که چیزی که آنها را می کشد بیماری طاعون است. آنها قرار است فکر کنند که به هر دلیل دیگری می میرند. اگر آنها متوجه می شدند که این بیماری طاعون است، می توانند با اجتناب از عفونت یا با انجام درمان از خود در برابر آن محافظت کنند. و این می تواند طرح کاهش جمعیت را کم اثر کند. دوم، مردم باید باور کنند که همه بلایا علل مختلفی دارند. اگر آنها متوجه می شدند که همه آنها به هم مرتبط هستند و علت مشترکی دارند، شروع به کندوکاو در موضوع می کردند و متوجه می شدند که تنظیم مجدد یک پدیده چرخه ای است. در نتیجه آنها متوجه می شدند که مقامات از طاعون آینده اطلاع داشتند، اما به جای اینکه ما را برای آن آماده کنند، تصمیم گرفتند ما را به قتل برسانند. مردم ممکن است آن را دوست نداشته باشند! بنابراین، در حین تنظیم مجدد، دولت چنین عملیات روانی را برای ما انجام می دهد که همه گیری ویروس کرونا تنها یک مقدمه ناچیز خواهد بود. و مردم، البته، با خوشحالی همه چیز را باور خواهند کرد. به نظر می رسد چنین چیزی وجود ندارد که آنها باور نکنند. فقط می توان برای کسانی که در چنین رویدادهای غیرعادی خوابیده اند متاسف شد. مردم این روزها آنقدر مات و مبهوت تبلیغات هستند که حتی متوجه آخرالزمان نمی شوند!

هم در رسانه‌های اصلی و هم در رسانه‌های جایگزین، اکنون می‌توانیم تعداد زیادی برنامه‌نویسی پیش‌بینی مرتبط با تنظیم مجدد آینده را ببینیم. هدف از این نوع اطلاعات نادرست، آماده کردن مردم برای پذیرش آسان روایت دولت از رویدادها است. با این حال، ما که می دانیم واقعاً چه اتفاقی خواهد افتاد، می توانیم از این اطلاعات نادرست، مانند یک کتاب باز، بخوانیم که نسخه دولت در هنگام تنظیم مجدد چه خواهد بود. در این فصل سعی خواهم کرد برنامه اقدام دولت برای زمان فاجعه جهانی را حدس بزنم. با این حال، باید در نظر داشته باشید که افشای این طرح ممکن است مقامات را وادار به اصلاح آن کند. ممکن است به یاد داشته باشید که وقتی اطلاعاتی در اواخر سال ۲۰۲۰ منتشر شد مبنی بر اینکه مقامات می‌خواهند نوع جدیدی از کروناویروس را ارائه کنند - کووید-۱۹ - وضعیت کرونا چگونه بود. در آن زمان، بیشتر مردم هنوز به پایان سریع همه‌گیری اعتقاد داشتند و به خود اجازه نمی‌دادند که اصلاً نوع جدیدی وجود داشته باشد. کووید-۲۱ ظاهر نشد، اما نوع دلتا ظاهر شد و پس از آن چندین مورد دیگر ظاهر شد. حاکمان نام آن را تغییر دادند، اما طبق برنامه به اهداف خود رسیدند. با این حال، من فکر می کنم حتی اگر آنها این بار برنامه خود را تغییر دهند، با شناختی که از قبل در مورد تنظیم مجدد و روش های اطلاعات نادرست دارید، می توانید توطئه را ببینید.

جنگ ناتو در مقابل روسیه

جنگ به مقامات تقریباً فرصت های نامحدودی می دهد تا اطلاعات نادرست انجام دهند و فعالیت های دیگری را انجام دهند که در زمان صلح امکان پذیر نیست. بنابراین، به راحتی می توان پیش بینی کرد که یک جنگ بزرگ باید قبل از تنظیم مجدد آغاز شود. یا حداقل یکی که بزرگ به نظر می رسد. این در قالب جنگ در اوکراین در حال تحقق است. اگرچه همیشه در جایی از جهان جنگ وجود داشته است، اما این جنگ است که پتانسیل طولانی مدت را دارد و به یک جنگ جهانی گسترش می یابد. و این دقیقاً یک جنگ جهانی است، چیزی که طبقه حاکم برای سرپوش گذاشتن بر یک فاجعه جهانی به آن نیاز دارد. یک طرف درگیری ناتو و طرف دیگر روسیه خواهد بود که احتمالاً توسط چین حمایت می شود. این جنگ به گونه ای انجام می شود که شرق پیروز شود.

سربازان اوکراینی با پرچم های ناتو و نازیسم

اوکراین کشوری است که توسط الیگارشی ها اداره می شود که شاهکار خارق العاده ای انجام داده اند. آنقدر ملت خود را غارت کرده اند که سطح زندگی اش به سطح کشورهای آفریقایی رسیده است! جنگ در اوکراین در سال ۲۰۱۴ زمانی آغاز شد که تظاهرات سازمان‌دهی شده توسط سرویس‌های مخفی کشورهای ناتو و حمایت کماندوهای این کشورها، رئیس‌جمهور قانونی فعلی ویکتور یانوکوویچ را مجبور به استعفا کرد. جمهوری های دونتسک و لوهانسک از به رسمیت شناختن دولت جدید و غیردموکراتیک خودداری کردند و اعلام استقلال کردند. از آن زمان، ارتش اوکراین مرتباً به سوی هموطنان خود از دونباس تیراندازی می کند و غیرنظامیان را برای ارعاب آنها می کشد. آنها معتقدند که با وحشت، شورشیان را متقاعد خواهند کرد که اقتدار دولت اوکراین را بپذیرند. سربازان اوکراینی آشکارا پایبندی خود را به ایدئولوژی نازی نشان می دهند. این به تنهایی در بسیاری از کشورها جرم انگاری می شود. آنها برای گسترش ترس و وحشت، فیلمی را در اینترنت منتشر می کنند که در آن سربازان روسی را به صلیب (مانند عیسی) میخکوب می کنند و سپس قربانی را به آتش می کشند.(مرجع) کشورهای ناتو با ارسال تسلیحات و پرسنل نظامی به طور مخفیانه از دولت اوکراین حمایت می کنند. به نوبه خود، جمهوری های دونباس حمایت آشکاری از روسیه دریافت کرده اند.

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از اوایل دهه ۱۹۹۰ به طور منظم در نشست های مجمع جهانی اقتصاد در داووس شرکت می کند و شهروند افتخاری شهر لندن است. با این حال او مدت‌هاست که خود را به‌عنوان دشمنی برای حاکمان جهانی و نظم نوین جهانی معرفی کرده است. باید اعتراف کرد که او خیلی خوب کار می کرد. من تقریباً به آن علاقه داشتم. با این حال، زمانی که لحظه حیاتی برای معرفی طرح NWO فرا رسید، یعنی زمانی که همه‌گیری ویروس کرونا برقرار شد، پوتین بلافاصله لباس شیدایی کووید را به تن کرد تا مردم از این ویروس بترسند. در این لحظه حیاتی، روسیه به طور کامل از سیاست‌های حاکمان جهانی حمایت کرد و همان سرکوب‌های همه‌گیر را مانند سایر نقاط جهان به راه انداخت و همان تزریق‌های مشکوک را به شهروندانش اعمال کرد. روسیه دشمن بشریت است، درست مانند اوکراین و ناتو.

در هر جنگ تهاجمی، متجاوز ابتدا سعی می کند ارتباطات را از بین ببرد. روسیه این کار را انجام نمی دهد، حتی اگر می تواند. اوکراینی ها در تماس هستند، فیلم ها را ضبط می کنند، آنها را در اینترنت آپلود می کنند و تلویزیون هنوز کار می کند. به نظر می رسد این جنگ اصلاً برای اهداف نظامی نیست، بلکه برای ساختن یک نمایش است. به گفته منابع ناشناس، دولت اوکراین بیش از ۱۵۰ شرکت روابط عمومی خارجی را برای کمک به جنگ اطلاعاتی استخدام کرده است.(مرجع)

پیامد جنگ، آواره شدن جمعی میلیون ها اوکراینی است. آنها مجبورند خانه های خود را رها کرده و شغل خود را رها کنند. به آنها گفته شد که جنگ به زودی تمام می شود و آنها فقط برای مدتی ترک می کنند، اما در واقع اکثر آنها هرگز به وطن خود باز نمی گردند. اتحادیه اروپا و روسیه نیز متحمل ضررهایی شده اند که باید از آوارگان حمایت کنند. با این حال، حاکمان جهانی در حال پیروزی هستند، زیرا مهاجرت دسته جمعی مردم یکی از اهداف در راه استقرار نظم نوین جهانی است. فقط برای آنها این جنگ نتیجه می دهد. همچنین نظریه ای وجود دارد مبنی بر اینکه خزریه قرار است در سرزمین های اوکراین احیا شود و خالی شدن این مناطق از سکنه برای ایجاد فضا برای تازه واردان است. جنگ و تحریم ها روسیه و اتحادیه اروپا را از نظر اقتصادی تضعیف می کند. ما می دانیم که حاکمان جهانی برای اجرای طرح تنظیم مجدد بزرگ تلاش می کنند تا یک بحران اقتصادی ایجاد کنند. بنابراین حاکمان جهانی دوباره در حال پیروزی هستند. جنگ نیز بهانه ای برای تشدید سانسور است. در برخی کشورها وب سایت های مستقل به بهانه مقابله با اطلاعات نادرست روسیه بسته می شوند. علاوه بر این، به دلیل جنگ، صادرات غلات از اوکراین و روسیه متوقف شده است. این مربوط به مقدار غلاتی است که می تواند ۲۵۰ میلیون نفر را تغذیه کند. این ذخایر سپس به چین منتقل شده است که در حال احتکار مواد غذایی در مقادیر زیادی است. این نیز به نفع حاکمان جهانی است. فقط ببینید چه کسانی از این جنگ سود می برند و بلافاصله مشخص می شود که چه کسی مسئول آن است.

گوتل اشناپر، همسر مایر امشل روچیلد، یک بار گفت: "اگر پسران من جنگ نمی خواستند، هیچ جنگی وجود نداشت." نقل قول مربوط به دویست سال پیش است، اما هنوز هم مرتبط است. همان خانواده های الیگارشی که در آن زمان از قدرت بسیار بالایی برخوردار بودند، اکنون قدرت بیشتری دارند. و اگر آنها جنگ در اوکراین را نمی خواستند، این اتفاق نمی افتاد. بیایید فریب نخوریم و باور کنیم که این یک جنگ واقعی ناتو علیه روسیه است. این چیزی است که آنها می خواهند ما باور کنیم. در واقع جنگی است که در آن طبقه حاکمه کشورهای ناتو به همراه روسیه با طبقه رعایای کل جهان یعنی علیه ما می جنگند. و در حالی که ممکن است بین ابرقدرت ها رقابتی وجود داشته باشد، این رقابت فقط بر سر این است که کدام یک از آنها سهم بیشتری از قدرت بر بشریت خواهد داشت. خود را فریب ندهید که این رقابت منجر به هر گونه امتیازی برای جامعه خواهد شد. در جنگ طبقاتی همه ابرقدرت ها دست به دست هم می دهند.

اطلاعات نادرست در مورد بلایا

از بین تمام اهداف جنگ، مهمترین آنها اطلاع رسانی نادرست است. جنگ به پوشاندن تمام اثرات یک فاجعه جهانی کمک می کند. از قبل می‌توان دید که رسانه‌های جریان اصلی مردم را برنامه‌ریزی می‌کنند که کمبود مواد غذایی در آینده را نتیجه جنگ در اوکراین بدانند. از سوی دیگر رسانه های مستقل از آتش سوزی در کارخانه های فرآوری مواد غذایی خبر می دهند. اگرچه آتش سوزی در صد کارخانه نمی تواند منجر به کمبود مواد غذایی در مقیاس بزرگ شود، اما برخی از مردم فریب خواهند خورد و تصور می کنند که یک توطئه عامل اصلی بحران غذایی است نه عوامل طبیعی. مقامات در تلاشند تا علت واقعی کمبود را از شهروندان پنهان کنند تا نتوانند تعیین کنند که این کمبود تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. رسانه ها مردم را فریب می دهند که عرضه مواد غذایی به سرعت از سر گرفته می شود و مردم این را باور خواهند کرد. این امر برای جلوگیری از انباشت انبار است زیرا این امر می تواند امنیت غذایی آنها را تضمین کند.

طوفان های ژئومغناطیسی قوی باعث قطع برق خواهد شد که سیاستمداران سعی دارند پیشاپیش آن را با یک بحران انرژی توضیح دهند. جنگ این بحران ایجاد شده مصنوعی را به عنوان دلیل قطع برق حتی بیشتر قابل اعتماد خواهد کرد. با این حال، همه مردم حاضر نیستند چنین بهانه ای را باور کنند. بنابراین، نسخه دیگری در حال آماده سازی است - حملات سایبری به نیروگاه ها. کلاوس شواب، رئیس WEF اخیرا در مورد یک حمله سایبری جهانی که منجر به تعطیلی کامل برق، حمل و نقل و بیمارستان ها می شود، هشدار داد. به نظر من، این دوباره چیزی جز برنامه نویسی ذهنی نیست. ایده این است که مردم این واقعیت را نادیده بگیرند که علت قطع برق طوفان های ژئومغناطیسی است. با این حال، نسخه دیگری توسط پیروان قانون باور خواهد شد. برای آنها خاموشی برق ده روز تاریکی اعلام شده توسط قانون خواهد بود که افراد دونالد ترامپ برای دستگیری شیطان پرستان به آن نیاز دارند.

برای حملات سایبری، هکرهای روسیه مقصر شناخته خواهند شد. روس ها نیز به نوبه خود کسی از غرب را مقصر خواهند دانست. گروه Anonymous در حال حاضر حملات سایبری را علیه روسیه انجام داده است. چنین اقداماتی در خدمت حاکمان جهانی است. حملات سایبری به مقامات بهانه ای برای تقویت سانسور اینترنت می دهد. بنیاد راکفلر در سندی با عنوان "سناریوهایی برای آینده فناوری و توسعه بین المللی" از سال ۲۰۱۰، سناریوهایی را برای مقابله با یک بیماری همه گیر جهانی ترسیم می کند. اهداف سناریوی «گام قفل» تا حد زیادی در طول همه‌گیری ویروس کرونا اجرا شد. مرحله بعدی آن فرض می کند که: «ملت‌ها تحت تأثیر حمایت‌گرایی و نگرانی‌های امنیت ملی، شبکه‌های فناوری اطلاعات مستقل و منطقه‌ای خود را با تقلید از فایروال‌های چین ایجاد می‌کنند. دولت‌ها درجات مختلفی از موفقیت در کنترل ترافیک اینترنت دارند، اما با این وجود این تلاش‌ها شبکه جهانی وب را شکسته است.»(مرجع) در صورت اجرای این طرح، اطلاعات مردم از کشورهای دیگر قطع خواهد شد. آنها نمی دانند که زلزله و سایر بلایای طبیعی در سراسر جهان در حال وقوع است. رسانه ها به مردم خواهند گفت که اینها فقط فجایع محلی هستند. به این ترتیب، پنهان کردن وسعت بلایا بسیار آسان تر خواهد بود.

بلایایی که نمی توان آنها را پنهان کرد با اقدامات نظامی توضیح داده می شود. مثلاً اگر جایی هوای آفت زا باشد، رسانه ها می گویند این حمله شیمیایی است. بدون جنگ، پنهان کردن چنین چیزی غیرممکن است.

مردم حتی درباره سقوط شهاب‌سنگ‌های کوچک پی نخواهند برد، زیرا رسانه‌ها در مورد آنها صحبت نمی‌کنند یا آنها را به عنوان بقایای سقوط یک موشک فضایی یا ماهواره به تصویر می‌کشند. اما سقوط شهاب سنگ های بزرگ را نمی توان پنهان کرد. رسانه ها خواهند گفت که آنها حملاتی با سلاح های موشکی هستند. و اگر شهاب سنگ واقعاً بزرگ باشد، می گویند که انفجار بمب اتمی است. بیشتر مردم به این موضوع دچار می‌شوند، اما افراد باهوش‌تر این سوال را خواهند پرسید: چرا این «بمب‌ها» در مکان‌هایی می‌افتند که هیچ اهمیت استراتژیکی ندارند؟ سپس آنها شروع به جستجو می کنند و هشدارهایی در مورد ستاره های دنباله دار و بارش شهابی در فیلم ها، موزیک ویدیوها و اظهارات مجزای سیاستمداران پیدا می کنند. آن‌ها آنچه را که قبلاً می‌دانستند کشف خواهند کرد - اینکه اینها سقوط شهاب‌سنگ‌ها هستند، اما هنوز دلیل واقعی سقوط این شهاب‌سنگ‌ها را نمی‌دانند.

اگر اصلاً شهرهای زلزله زده را در رسانه ها ببینیم، برایمان به تصویر کشیده می شود که بمباران فرش شده اند. اکثر مردم این توضیح را باور خواهند کرد، اما نظریه پردازان توطئه آن را نمی پذیرند. آنها به این توضیح بسنده می کنند که زمین لرزه ها ناشی از حملات با سلاح الکترومغناطیسی HAARP است. و سونامی از نظر آنها نتیجه انفجار زیر آب یک بمب اتمی است. در همین حال، برخی دیگر تلاش خواهند کرد تا زمین لرزه های متعدد را با فعالیت زیاد خورشیدی و طوفان های ژئومغناطیسی توضیح دهند. و قانون خواهد گفت که زلزله ها نتیجه انفجار پایگاه های زیرزمینی شیطان پرستان توسط افراد ترامپ است.

مقامات مدت زیادی است که می دانند در طول تنظیم مجدد تغییرات آب و هوایی ناگهانی رخ خواهد داد. به همین دلیل است که رسانه‌ها مدت‌هاست که مردم را با یک و تنها توضیح برای این پدیده برنامه‌ریزی می‌کنند. البته ناهنجاری ها به عنوان نتیجه گرمایش جهانی ناشی از تولید بیش از حد دی اکسید کربن به تصویر کشیده خواهد شد. اخیراً می‌توانیم شاهد تلاش‌هایی برای تغییر نام گرمایش جهانی به تغییرات اقلیمی باشیم. هدف این است که صرف نظر از گرم شدن یا سرد شدن، می توان آن را به دلیل فعالیت های انسانی مقصر دانست. چنین توضیحی در مورد علل ناهنجاری ها، بهانه ای را به مسئولان می دهد تا یک استبداد زیست محیطی را معرفی کنند که در آن هر فرد کنترل می شود که چقدر دی اکسید کربن تولید می کند. با این حال، نظریه پردازان توطئه به گرمایش جهانی اعتقادی ندارند. آنها معتقدند که ناهنجاری های آب و هوایی ناشی از حمله سلاح HAARP است. تقریباً هر چیزی را می توانید به این شکل توضیح دهید.

تابش - تشعشع

از آغاز جنگ در اوکراین، موضوع تشعشعات در رسانه ها مطرح بوده است. ولادیمیر پوتین نیروهای هسته ای روسیه را در وضعیت آمادگی رزمی بالا قرار داده و در اظهارات خود به استفاده از آنها علیه کشورهای ناتو اشاره کرده است. رسانه ها با افزودن اینکه روسیه ممکن است نیروگاه های هسته ای در اوکراین را بمباران کند، تنش ها را دامن می زنند و تأثیرات فاجعه بار مشابهی خواهند داشت. برخی از کشورها در حال حاضر قرص های ید را بین شهروندان توزیع می کنند تا در برابر اثرات پرتوهای خاص محافظت کنند. موضوع تشعشع اخیراً اغلب در موسیقی و فیلم ظاهر شده است. همچنین شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه نوستراداموس و سایر روشن بینان ظاهراً یک جنگ هسته ای را پیش بینی کرده اند. مدتی پیش نیز مقاله ای منتشر شد که در آن یک فراماسون ظاهراً نقشه مخفی حاکمان جهانی را فاش کرد. به گفته وی، برنامه سال‌های آینده آغاز یک جنگ هسته‌ای جهانی است که در آن نیمی از بشریت کشته شوند. آینده مشابهی توسط ژاک آتالی، مشاور روسای جمهور فرانسه ترسیم شده است، مردی بسیار متفکر که اغلب به طور دقیق آینده را پیش بینی می کرد (او احتمالاً از برنامه های صاحبان قدرت آگاه است). او در پایان سخنان اخیر خود درباره آینده، جمله شومی را مطرح کرد: «بعد از جنگی که در آن از نه میلیارد، شاید یک یا دو میلیارد کشته می‌دهیم، که بسیار بزرگ است اما بشر را نابود نمی‌کند، ما عاشق چیزی شبیه به این خواهیم شد. نظم نوین جهانی و دولت جهانی.»(مرجع)

بیایید یک لحظه فکر کنیم. اگر واقعاً می‌خواهند میلیاردها انسان را با جنگ هسته‌ای بکشند، چرا به آن اعتراف می‌کنند؟ بالاخره آنها هرگز حقیقت را نمی گویند. به نظر من همه اینها را به ما می گویند چون می خواهند انتظار جنگ هسته ای داشته باشیم. یک بار دیگر، این یک برنامه ریزی پیش بینی کننده است. آنها امیدوارند که وقتی طاعون شروع می شود و مردم به طور دسته جمعی می میرند، همه ما باور کنیم که از تشعشعات می میریم! آنها حتی حاضرند سرزنش کنند تا مبادا مردم بفهمند که این طاعون است که آنها را می کشد. در زمان طاعون، آنها احتمالاً یک ابهام رسانه ای خواهند کرد که روسیه یک بمب هسته ای انداخت یا یک نیروگاه را بمباران کرد. رسانه ها به ما خواهند گفت که گرد و غبار رادیواکتیو روی زمین می ریزد و به همین دلیل است که مردم بیمار می شوند و می میرند. قرار است مردم فکر کنند که تشعشعات علت آن است!

سوختگی ناشی از تشعشع با لکه های قرمز کوچکتر یا بزرگتر (همانطور که در تصویر نشان داده شده است) ظاهر می شود، که افراد عادی ممکن است علائم بیماری طاعون را اشتباه بگیرند. کسی که با بیماری ها آشنا باشد در تشخیص این دو بیماری مشکلی نخواهد داشت. فقط به این دلیل که بیماری طاعون خیلی سریعتر، در عرض چند روز می کشد. علائم و سیر بیماری اشعه به مقدار دوز دریافتی اشعه بستگی دارد، اما حتی با دوزهای کشنده، مرگ معمولا تنها پس از چند هفته اتفاق می افتد.(مرجع) علاوه بر این، یکی از علائم بارز بیماری تشعشع ریزش مو است که در مورد بیماری طاعون صدق نمی کند. علی‌رغم این تفاوت‌ها، رسانه‌ها به مردم برنامه‌ریزی می‌کنند که انتظار بیماری تشعشع را داشته باشند. همانطور که همه گیری ویروس کرونا نشان داده است، اکثر مردم به راحتی توسط رسانه ها هیپنوتیزم می شوند و هیچ استدلال منطقی نمی تواند باورهای آنها را تغییر دهد. آنها کورکورانه رسانه ها را باور خواهند کرد و قطعا فریب خواهند خورد و فکر می کنند که این بیماری تشعشع است. پزشکان نیز حقیقت را به مردم نمی گویند. در طول همه‌گیری ویروس کرونا، اکثر پزشکان نمی‌توانستند شواهد واضحی مبنی بر دروغ بودن این بیماری همه‌گیر را ببینند، و معدودی که این موضوع را دیدند معمولاً از ترس از دست دادن شغل خود سکوت می‌کنند. این بار هم همینطور خواهد بود.

حاکمان نقشه ای واقعا شیطانی ساخته اند. معرفی طاعون به عنوان یک بیماری تشعشع به آنها مزایای فراوانی می دهد:
۱. مردم نمی توانند کشف کنند که همه گیری علت طبیعی دارد. بنابراین، آنها متوجه نخواهند شد که این یک تنظیم مجدد چرخه ای است و مقامات برای آن آماده بودند.
۲. از آنجایی که مردم متقاعد خواهند شد که از بیماری تشعشعات رنج می برند، حتی برای یافتن درمانی هم تلاش نمی کنند، زیرا هیچ درمانی برای بیماری تشعشع وجود ندارد. به همین دلیل، افراد بیشتری از بین خواهند رفت.
۳. مردم از اینکه با یک بیماری مسری دست و پنجه نرم می کنند بی خبر می مانند. بنابراین، مانند گذشته از تماس با بیماران اجتناب نخواهند کرد. مرگ سیاه نیمی از جمعیت اروپا را کشت. نیمی دیگر جان سالم به در بردند زیرا با وحشت از شهر گریختند یا خود را در خانه هایشان حبس کردند و بدین ترتیب از عفونت جلوگیری کردند. اکنون مردم با بی دقتی از بیماران مراقبت می کنند و از آنها مبتلا می شوند. میزان مرگ و میر به طرز وحشتناکی بالا خواهد بود! پس از در نظر گرفتن این واقعیت که این بار رسانه ها عمدا مردم را در مورد ماهیت بیماری گمراه می کنند، تخمین می زنم که نه ۳، بلکه ۴ میلیارد نفر در اثر طاعون جان خود را از دست خواهند داد.. بنابراین، تنها به دلیل طاعون، در خارج از چین، کاهش جمعیت ممکن است به حدود ۶۰٪ برسد. به این تعداد باید تعداد نامشخصی از قربانیان قحطی، تزریقات و بلایای طبیعی را اضافه کرد.
۴. سیاستمداران می توانند تمام ملت ها را بترسانند که منطقه ای که در آن زندگی می کنند آلوده به تشعشعات است و باید فرار کنند. به این ترتیب آنها می توانند میلیون ها نفر را متقاعد کنند که کشورشان را ترک کنند و به جای دیگری نقل مکان کنند. آنها قادر خواهند بود هر کاری که بخواهند با کل ملت ها انجام دهند. به این ترتیب آنها می توانند به راحتی به هدف خود که جایگزینی جمعیت در نقاط خاصی از جهان است دست یابند. ترس از تشعشعات همچنین به مقامات این امکان را می دهد که قرص های ید را به طور انبوه برای جمعیت وحشت زده تجویز کنند که ممکن است حاوی برخی مواد مضر باشد.
۵. بعد که چند سال دیگر سرطان های ناشی از تزریق شروع به ظهور کردند، مسئولین بهانه ای آماده خواهند کرد که این امر ناشی از تشعشعات است.

از ابتدای جنگ، رسانه های غربی روایتی یک طرفه و ضد روسی از رویدادها ارائه می کنند. هر گونه نظری که دیدگاه روسیه را ارائه می دهد بی رحمانه سانسور می شود. تنها چیزی که می توانیم از رسانه ها در مورد علت جنگ یاد بگیریم این است که "پوتین دیوانه شده است". هدف از این نوع گزارش برانگیختن نفرت عمومی نسبت به پوتین و در عین حال ایجاد یک قربانی است. وقتی مردم شروع به مردن می کنند، متهم کردن پوتین به انجام حمله هسته ای آسان خواهد بود. افرادی که از نفرت سرگشته شده اند نمی توانند متانت فکر کنند و به راحتی نسخه رسانه ها را می پذیرند. به این ترتیب، مردم دولت های خود را در کاهش جمعیت مقصر نمی دانند، بلکه شخصی از خارج را مقصر می دانند. سیاستمداران از انتقام کاری که انجام داده اند می گریزند. مردم خواهند مرد و پوتین را به خاطر انداختن بمب اتم نفرین خواهند کرد. و پوتین با خیال راحت در کرملین می نشیند و به آنها می خندد و می گوید: «چه بازنده هایی! من هیچ بمبی نینداختم تو تاریخ را نمی‌دانی و هر آنچه رسانه‌ها به تو می‌گویند باور می‌کنی - به خاطر حماقت خودت می‌میری!» اما این بدترین چیز نیست که پوتین مردم را بازنده بداند. بدترین چیز این است که حق با او خواهد بود!

مردم به طور کلی از تشعشعاتی که می تواند از یک بمب هسته ای یا یک فاجعه در یک نیروگاه هسته ای ساطع شود بسیار می ترسند. این ترس به نظر نمی رسد از عقل سلیم باشد، بلکه توسط رسانه ها ایجاد شده است. به عنوان مثال، فاجعه نیروگاه هسته ای چرنوبیل در اوکراین در سال ۱۹۸۶ را در نظر بگیرید. اثرات آن بسیار اغراق آمیز شده است. طی سه ماه پس از فاجعه، ۳۱ نفر بر اثر تشعشعات جان خود را از دست دادند.(مرجع) یعنی اصلاً آنقدر که شما فکر می کنید نیست. علاوه بر این، ابری از گرد و غبار رادیواکتیو که از اروپا عبور کرد باعث افزایش طولانی مدت موارد سرطان شد، اما این افزایش بسیار ناچیز بود. تخمین زده می شود که طی چند دهه آینده، حدود ۵۰۰۰ نفر در سراسر اروپا به دلیل این فاجعه به سرطان مبتلا شده اند که افزایش ۰.۰۱٪ است که در محدوده خطای آماری است. مسلماً منطقه چرنوبیل بسته است، مردم اجازه زندگی در آنجا را ندارند، اما دلایل این امر تبلیغات خالص است. این در مورد ایجاد این باور است که تشعشع بسیار خطرناک است. حیوانات وحشی در این منطقه زندگی می کنند و حالشان خوب است. واضح است که شخصی می خواهد مردم از تشعشعات بترسند. و این ترس است که بسیار خطرناکتر از خود تشعشع است. به دلیل روان پریشی ایجاد شده توسط رسانه ها پس از فاجعه چرنوبیل و ترس از به دنیا آمدن کودکان با نقص ژنتیکی، زنان در سراسر جهان ۱۵۰۰۰۰ سقط جنین داشته اند. همانطور که بعداً مشخص شد - کاملاً غیر ضروری است، زیرا بروز نقص در کودکان به هیچ وجه افزایش نیافته است. همچنین شایان ذکر است که پس از فاجعه نیروگاه هسته ای فوکوشیما، حتی یک نفر بر اثر تشعشعات جان خود را از دست نداده است. استدلال نهایی برای مضرات کم تشعشعات توسط گالن وینسور، فیزیکدان هسته‌ای مشهوری که در طراحی نیروگاه‌های هسته‌ای نقش داشت، بیان شد. او مواد رادیواکتیو را در یک دید با دوز کشنده خورد. او سال ها در هر یک از سخنرانی های خود آزمایش مشابهی انجام داد بدون اینکه آسیبی به سلامتی او وارد شود.(مرجع)

ویروس

همه باور نمی کنند که تشعشع عامل بیماری است. افراد باهوش تر تشخیص می دهند که بیماری از فردی به فرد دیگر سرایت می کند. برای آنها، مقامات سطح بالاتری از اطلاعات نادرست را آماده می کنند. تئوری هایی وجود دارد که نشان می دهد این بیماری همه گیر توسط یک ویروس ماقبل تاریخ ایجاد شده است که از یخبندان دائمی پدید آمده است. آنها خواهند گفت که به دلیل گرم شدن کره زمین، منجمد دائمی ذوب شده و ویروس خطرناکی که از زمان های بسیار قدیم منجمد شده بود دوباره زنده شده است. در حال حاضر مقالاتی در اینترنت ظاهر می شود که مردم را برای چنین اطلاعات نادرستی آماده می کند. در زمان طاعون، ناهنجاری های آب و هوایی قابل توجهی وجود خواهد داشت و این امر بسیاری از مردم را متقاعد می کند که آب و هوا عامل این همه گیری است. افراد با علم به مسری بودن این بیماری از تماس با بیمار خودداری می کنند و در نتیجه خطر ابتلا را کاهش می دهند. اما این واقعیت را قبلاً خودشان کشف کرده اند. با این حال، آنها نمی دانند چه نوع پاتوژنی است. آنها سعی خواهند کرد یک بیماری ویروسی را درمان کنند و این شکست خواهد خورد. اطلاعات نادرست اینگونه عمل می کند - آنها چیزی را به ما می گویند که ما قبلاً می دانیم تا اعتماد ما را جلب کند، و دروغ هایی را به آن اضافه می کنند تا ما را از عمل موثر باز دارند.

طرفداران تئوری های توطئه به نظریه گرمایش جهانی اعتقادی نخواهند داشت. برای آنها، یک نظریه آماده شده است که آنها مایل به باور هستند - اینکه ویروس از یک آزمایشگاه سلاح های زیستی در اوکراین آمده است. رسانه های مستقل اخیراً در مورد این آزمایشگاه های ادعایی زیاد نوشته اند. آنها معتقدند که دارند یک توطئه را افشا می کنند و من فکر می کنم ناخواسته در حال انتشار اطلاعات نادرست هستند. مقامات هر طور که می خواهند نظریه پردازان توطئه را دستکاری می کنند. وقتی همه‌گیری شیوع پیدا می‌کند، مردم این اخبار را پیدا می‌کنند و متقاعد می‌شوند که اپیدمی ناشی از یک ویروس از آزمایشگاه است. برخی معتقدند که به طور تصادفی از طریق جنگ آزاد شده است، در حالی که برخی دیگر فکر می کنند که از عمد منتشر شده است. بیل گیتس با اظهارات خود به تئوری ها درباره انتشار عمدی ویروس دامن می زند. او اخیراً اظهار داشت که ما باید خود را برای بیماری همه گیر بعدی، بسیار مرگبارتر، ناشی از یک حمله تروریستی با استفاده از سلاح های بیولوژیکی آماده کنیم.(مرجع) بیل گیتس پیشنهاد می کند که این یک ویروس آبله اصلاح شده خواهد بود. وقتی طاعون شروع می شود، نظریه پردازان توطئه تعجب خواهند کرد که چگونه بیل گیتس به خوبی می دانست که قرار است چه اتفاقی بیفتد. آنها به این نتیجه خواهند رسید که او کسی بود که ویروس آبله را از آزمایشگاه رها کرد تا جهان را از جمعیت خالی کند. و بنابراین آنها در یک تله خواهند افتاد. با اطمینان از اینکه ویروس از آزمایشگاه آمده است، آنها به دنبال علت طبیعی طاعون نخواهند بود و نمی توانند کشف کنند که این یک تنظیم مجدد چرخه ای است. در بدترین حالت، تحقیقاتی در مورد آزمایشگاه‌های اوکراین انجام خواهد شد و مطمئناً نشان می‌دهد که هیچ آزمایشگاهی وجود ندارد و هرگز نبوده است. در مورد آن فکر کنید: اگر چنین آزمایشگاه هایی در واقعیت وجود داشتند، ما هرگز در مورد آنها نمی دانستیم.

اندکی پس از اظهار نظر گیتس، سازمان NTI یک بیماری همه گیر جهانی آبله میمون را شبیه سازی کرد.(مرجع, مرجع) در سناریوی تخیلی فرض بر این بود که این بیماری در ۱۵ می ۲۰۲۲ شیوع خواهد یافت. همانطور که بعداً مشخص شد، تنها دو روز قبل از تاریخ تعیین شده در سناریو، رسانه ها اخباری از ظهور آبله میمون در اسپانیا را گزارش کردند. حامیان تئوری‌های توطئه سپس «رویداد ۲۰۱» را به خود یادآوری کردند، یعنی شبیه‌سازی همه‌گیری ویروس کرونا که در سال ۲۰۱۹ انجام شد، که مدت کوتاهی پس از آن معلوم شد که منادی رویدادهای واقعی است. بر اساس این قیاس، نظریه پردازان توطئه به این باور رسیده اند که ما در شرف تهدید همه گیری آبله میمون هستیم. به گفته سازمان بهداشت جهانی، عوارض آبله میمون می تواند شامل ذات الریه، مسمومیت خونی، التهاب مغز و عفونت چشم ها به همراه از دست دادن بینایی باشد.(مرجع) این علائم کاملاً با علائم طاعون همپوشانی دارند! با این حال، در مورد آبله میمون، آنها نادر هستند. اما از آنجایی که قرار است یک ویروس تغییر یافته باشد، بروز مکرر این علائم و میزان بالای مرگ و میر نیز قابل توضیح خواهد بود.

اکنون مشخص می شود که "رویداد ۲۰۱" چه هدفی داشته است. به لطف آن، پیروان تئوری های توطئه فریب خوردند و تصور کردند که به دلایلی حاکمان همیشه حقیقت را در مورد اقدامات بعدی خود آشکار می کنند. اکنون آنها به افرادی مانند بیل گیتس و کلاوس شواب خیره شده اند که گویی آنها اورابل هستند و سعی می کنند حقیقت را از سخنان آنها دریابند. وقتی طاعون شیوع پیدا می کند، فوراً فکر می کنند که آبله میمون است و حتی به دنبال درمانی برای بیماری طاعون نمی گردند. آنها خواهند مرد و بیل گیتس را به خاطر انتشار این ویروس نفرین خواهند کرد. در همین حال او با خیال راحت در عمارت خود می نشیند و می خندد: «چه بازنده ای! من هیچ ویروسی منتشر نکردم شما تاریخ را نمی‌دانید و به تئوری‌های توطئه مزخرف اعتقاد دارید - به خاطر حماقت خودتان دارید می‌میرید!» و حق با او خواهد بود.

تهدیدهای دیگر

هم رسانه های جریان اصلی و هم تئوری های توطئه اخیراً به زامبی ها توجه کرده اند. این موضوع اغلب در تلویزیون و فیلم ها ظاهر می شود. در گذشته، فیلم های مربوط به زامبی ها، فیلم های ترسناک بودند. امروزه می بینید که زامبی ها اغلب به صورت کمدی مانند سریال های تلویزیونی به تصویر کشیده می شوند. „The Bite”.(مرجع) بنابراین عموم مردم مشروط شده اند تا آخرالزمان زامبی ها را به عنوان چیزی خنده دار ببینند. من فکر می کنم وقتی طاعون شروع می شود، مقامات ممکن است برخی فیلم های جعلی منتشر کنند که نشان می دهد زامبی ها در جایی از جهان ظاهر شده اند. من فکر نمی کنم آنها واقعا ویروسی را منتشر کنند که مردم را به زامبی تبدیل کند. من فکر می کنم آنها امیدوارند که وقتی تعداد زیادی از مردم در اثر بیماری طاعون می میرند، برخی از جویندگان حقیقت باور کنند که این یک آخرالزمان زامبی است. از طرف دیگر، قرار است بقیه مردم به آنها بخندند، همانطور که اکنون بی خیال به زمین های مسطح می خندند. تئوری توطئه نادرست زمین مسطح در درجه اول برای افرادی است که به آن اعتقاد ندارند و آن را به سخره می گیرند.

در طول بازنشانی، رسانه ها ممکن است موضوعات بحث برانگیز را برای برانگیختن اعتراض ها و شورش ها انتخاب کنند. به نظر من شورش های زندگی سیاهان مهم است که در سال ۲۰۲۰ در بسیاری از کشورها رخ داد، ممکن است فقط تمرینی باشد برای آنچه که آنها برای تنظیم مجدد آماده می کنند. به این ترتیب، مقامات می خواهند خشم مردم را به سمت موضوعات کم اهمیت سوق دهند تا از اعتراضات کنترل نشده ای که می تواند حکومت را تهدید کند، جلوگیری کنند.

اگر جنگ تشدید شود، برخی کشورها ممکن است شاهد پیش نویس های نظامی گسترده باشند. البته طبق معمول می گویند فقط برای یکی دو هفته است. اما مدت اقامت دائما تمدید خواهد شد. مردان در پادگان ها محبوس خواهند شد تا نتوانند از خود و خانواده خود دفاع کنند. مراقب این موضوع باشید و تحت هیچ شرایطی وارد ارتش نشوید!

خطر دیگر این است که افراد در هنگام تنظیم مجدد رفتار پرخاشگرانه داشته باشند. به یاد بیاورید که آنها در زمان مرگ سیاه چه می کردند. آنها همه کسانی را که به نوعی متفاوت بودند و آنها را به دلیل انتشار طاعون سرزنش می کردند، یعنی گداها، خارجی ها یا افراد مبتلا به بیماری های پوستی (مثلاً پسوریازیس) تحت تعقیب و قتل قرار می دادند. آنها یهودیان را می کشتند، حتی اگر پاپ به شدت آن را محکوم کرده بود. ماهیت انسان از آن زمان تاکنون تغییر نکرده است. حتی در حال حاضر، افرادی که مخالف همه گیری جعلی هستند، با تجاوز مواجه می شوند، زیرا دولت چنین احساساتی را دامن می زند. و هنگامی که طاعون شیوع پیدا کند و مردم به طور دسته جمعی شروع به مردن کنند، آنگاه نبرد همه جانبه آغاز خواهد شد. این بار پاپ در دفاع از آزار و اذیت نخواهد ایستاد. برعکس، خود (ضد) پاپ فرانسیس در واتیکان جداسازی بهداشتی را معرفی می کند و با اظهارات خود به اختلافات دامن می زند. در این شرایط کافی است مسئولان نظام ستیزان را به عنوان مقصران طاعون معرفی کنند و آنها را به انتشار ویروس متهم کنند. یا می گویند ضد نظام ها از پوتین حمایت می کنند. در واقع، حامیان ترامپ و قانون، پوتین را فردی می دانند که علیه شیطان پرستان مبارزه می کند. قانون عمداً مردم را به حمایت از رئیس جمهور روسیه متهم می کند. به زودی پوتین ممکن است به عنوان کسی که باعث جنگ جهانی هسته ای شد، به دشمن شماره یک عمومی تبدیل شود. آن وقت همه کسانی که از او حمایت می کنند توسط جامعه بدتر از نازی ها تلقی می شوند. عموم مردم باور خواهند کرد که تمام جنایات علیه حامیان قانون موجه است. آزمایش میلگرام ثابت کرد که بسیاری از مردم در صورت دریافت دستور از افراد دارای اقتدار بالا، هیچ ابایی از آسیب رساندن به دیگران ندارند.(مرجع) وقتی مقامات به آنها فرمان دهند، بدون احساس پشیمانی شروع به قتل می کنند. این دقیقاً همان چیزی است که کمپین فعلی علیه "ضد واکسن" برای آن انجام می شود. ایده این است که بمبی را مسلح کنید که در حین تنظیم مجدد منفجر شود. مسئولان به خوبی فکر کرده اند. آنها جامعه را در برابر عده معدودی که برای آزادی خود و دیگران می جنگند قرار خواهند داد. آنها می خواهند با دست دیگران از شر مخالفان سیاسی خلاص شوند. همان‌طور که در مقاله معروف «به سال ۲۰۳۰ خوش آمدید...» پیش‌بینی شده است، تعداد معدودی که زنده می‌مانند، از شهرها اخراج می‌شوند و باید در جایی در مناطق دورافتاده زندگی کنند.(مرجع) در سایت مجمع جهانی اقتصاد منتشر شده است.

ناشناخته بزرگ این است که چه اتفاقی برای افرادی که این تزریق را انجام داده اند، خواهد آمد. ما می دانیم که تزریق ها حاوی گرافن هستند، اما نمی دانیم که برای چه استفاده می شود. بسیار مشکوک است که انجام این تزریق ها همزمان با نصب انبوه فرستنده های ۵G و ماهواره های استارلینک باشد. موضوعات گرافن و ۵G به شدت سانسور می شوند و افراد درگیر در آنها در شرایط مشکوکی جان خود را از دست می دهند. ما باید این احتمال را در نظر بگیریم که در هنگام تنظیم مجدد، مقامات بخواهند از این فناوری ها برای کنترل ذهن و رفتار مردم استفاده کنند. فن آوری کنترل ذهن در حال حاضر بسیار پیشرفته است و به آنها اجازه می دهد افکار و احساسات را از راه دور دستکاری کنند (اطلاعات در این مورد را می توانید در اینجا بیابید: link). شبکه ۵G این کار را تسهیل می کند، اما این فناوری ها با شبکه های ۲G و بالاتر نیز کار می کنند. شاید دولت ها بخواهند حملاتی را انجام دهند که باعث ایجاد احساس دلسردی در قربانیان شود تا آنها تمایلی به شورش نداشته باشند. همچنین ممکن است برای جلوگیری از عملکرد مؤثر آنها، سرگردانی باشد. ممکن است پرخاشگری نیز باشد. همراه با کمپین تبلیغاتی رسانه ها، طغیان تجاوز در میان قربانیان یک حمله می تواند برای سایر افراد بسیار خطرناک باشد.

کاهش ناگهانی جمعیت در طول مرگ سیاه به شدت بر قیمت کالاها و خدمات تأثیر گذاشت. قیمت مسکن به میزان قابل توجهی کاهش یافت، در حالی که دستمزد کارگران و قیمت خدمات افزایش یافت. این بار ممکن است مشابه باشد. تورم بالایی وجود خواهد داشت، بنابراین پس انداز به سرعت کاهش می یابد. تنظیم مجدد مطمئناً منجر به نوسانات قابل توجهی در بازارهای مالی خواهد شد. در تئوری، طبق قوانین اقتصاد، قیمت سهام باید در زمان بحران کاهش یابد. با این حال، همه‌گیری ویروس کرونا نشان داده است که لازم نیست چنین باشد. در طول همه گیری، بانک های مرکزی شروع به چاپ پول بدون محدودیت کردند که منجر به تورم شد. این پول به بازار سهام سرازیر شد و باعث افزایش قیمت سهام و افزایش ثروت الیگارشی ها شد. ببینید از زمان شروع همه گیری، ثروت آنها چقدر افزایش یافته است. ۱۰ مرد ثروتمند جهان در ۲ سال اول همه گیری که شاهد کاهش درآمد ۹۹ درصد بشریت بوده و بیش از ۱۶۰ میلیون نفر را به فقر کشانده است، دارایی خود را از ۷۰۰ میلیارد دلار به ۱.۵ تریلیون دلار رساندند.(مرجع) ایلان ماسک به تنهایی خود را حدود ۲۰۰ میلیارد دلار ثروتمند کرده است. برای داشتن این مقدار، یک فرد متوسط باید تمام درآمد خود را برای چند ده میلیون سال پس انداز کند، یعنی از زمانی که دایناسورها روی زمین راه می رفتند. آنها پول هنگفتی را از جامعه ربوده اند و جامعه به نوعی از این موضوع خشمگین نشده است. آنها از قبل می دانند که می توانند با ما هر کاری انجام دهند. من فکر می کنم این سرقت بزرگ فقط مقدمه ای برای یک بازنشانی مالی بزرگ بود. مقامات آزادانه بازار سهام را دستکاری می کنند، بنابراین نمی توان پیش بینی کرد که آیا در طول تنظیم مجدد افزایش یا کاهش خواهد داشت. آنها این کار را می کنند تا ما ضرر کنیم و آنها درآمد داشته باشند. مقامات از هر وسیله ای برای کسب درآمد تریلیون ها در حین تنظیم مجدد و محروم کردن مردم از سهام و پول استفاده خواهند کرد. آنها پس از تزریق، تریلیون های دیگر را برای درمان سرطان به دست خواهند آورد. آنها این را به خوبی برنامه ریزی کرده اند. افرادی که از طاعون جان سالم به در می برند به سرطان مبتلا می شوند و خانه های خود را می فروشند تا هزینه درمان را بپردازند. قبل از اینکه بمیرند، دارایی خود را سلب می کنند. بانکداران همه چیز با ارزش را تصاحب خواهند کرد و مردم چیزی نخواهند ماند.

در حین تنظیم مجدد، ممکن است یک وضعیت فاجعه ملی تحمیل شود که به مقامات تقریباً قدرت نامحدودی می دهد. تحت عنوان مبارزه با اثرات بلایای طبیعی، مقامات قادر خواهند بود خرید مواد غذایی و سایر کالاهای ضروری را جیره بندی کنند، اعتصابات و تظاهرات را ممنوع کنند، و دستور تخلیه جمعیت در مناطق وسیع را صادر کنند. آنها همچنین می توانند املاک و مستغلات را تصرف کنند و کنترل برخی شرکت های خصوصی را در دست بگیرند یا فعالیت آن را ممنوع کنند. گروه های حرفه ای کلیدی مانند پلیس، ارتش، کارمندان دولتی و حتی سیاستمداران سطح پایین، با دیدن اثرات بلایا متقاعد خواهند شد که هدف از سلب حقوق شهروندی حفاظت از مردم است. به این ترتیب مقامات قادر خواهند بود تمامیت خواهی را معرفی کنند. البته مثل همیشه می گویند که موقتی است، اما بعد از اولین فجایع، بلایای دیگری خواهد بود، بنابراین حالت مصیبت بارها و بارها طولانی می شود و سال ها ادامه خواهد داشت. پس از سلب، حقوق شهروندی و اموال هرگز مسترد نخواهد شد.

نجات دهندگان

پس از نسل کشی بزرگ جهانی، خشم زیادی در جامعه نسبت به کسانی که مقصر این نسل کشی هستند باقی خواهد ماند. بیشتر مردم پوتین را سرزنش می کنند، بنابراین باید کاری با او انجام شود. شاید او هم مانند هیتلر تمام شود، یعنی خودکشی کند و به آرژانتین برود و بقیه عمرش را در آنجا به خوشی سپری کند. با این حال، هنوز هم گروه زیادی از مردم وجود خواهند داشت که بیل گیتس و دیگر شیطان پرستان را به خاطر کاهش جمعیت سرزنش می کنند. برای آنها باید نمایشی ساخته شود که در آن شیطان پرستان شکست بخورند. شاید دونالد ترامپ برای اجرای این نمایش در سال ۲۰۲۴ به ریاست جمهوری بازگردد. در بازی با ورق، الف „trump” (ترامپ) ورق بازی است که بر تمام ورق های دیگر برتری دارد. این ممکن است این گمانه زنی را ایجاد کند که ترامپ برای کسی که در نهایت نقش برنده را بازی می کند، آماده می شود. در این نمایش شیطان پرستان شکست خواهند خورد و مردم باور خواهند کرد که عاملان آن مجازات شده اند و حکومت قانون برقرار شده است. شاید حتی احزابی با دستور کار ضد سیستمی به قدرت برسند، اما در واقع همان حاکمان جهانی همچنان پشت سر آنها خواهند بود - کسانی که این طرح را ارائه کردند، یعنی خانواده سلطنتی بریتانیا و شرکت شهر لندن. آنها به هدف خود یعنی کاهش جمعیت دست می یابند، در قدرت باقی می مانند و همانطور که در جنگ جهانی اول و دوم چنین بود، این بار نیز بدون مجازات خواهند ماند.

فکر می کنم بیگانگان نقش اصلی را در این نمایش بازی کنند. افشای نادرست وجود بیگانگان انجام خواهد شد. من فکر نمی‌کنم که این موضوع از طریق رسانه‌های جریان اصلی جامعه را هدف قرار دهد، بلکه فقط نظریه‌پردازان توطئه را هدف قرار می‌دهد. موجودات فرازمینی دقیقاً شبیه انسان خواهند بود یا اصلاً ظاهر نمی شوند. چرا با لباس های فانتزی زحمت بکشیم، بالاخره هر که بخواهد باور کند هر چیزی را باور می کند. بیگانگان به نجات خواهند رسید تا زمین را از شر شیطان پرستان آزاد کنند. این رویداد به اسطوره بنیانگذار عصر جدید، یعنی دین جدیدی برای عصر نظم نوین جهانی تبدیل خواهد شد. بخشی از جامعه بلافاصله این ایمان را می پذیرد و پیروان ادیان سنتی به مرور زمان به عصر جدید روی می آورند. امیدوارم گرفتارش نشوید. اکنون، موجودات فضایی و عصر جدید ممکن است هیجان را به عنوان چیزی جدید و مدرن برانگیزند، اما برای نسل‌های آینده آنها تنها قید و بندهایی در ذهن خواهند بود که از کشف حقیقت جلوگیری می‌کنند. برای هزاران سال، مقامات جامعه را با اعتقاد به بازدیدکنندگان از آسمان تحت نام های مختلف دستکاری کرده اند و فکر می کنم زمان آن رسیده است که دیگر درگیر آن نباشیم.

در طول هر یک از سه تنظیم مجدد آخر، مسیحیان انتظار داشتند که عیسی به زمین بازگردد. هر بار این با ناامیدی به پایان می رسید. فکر می کنم این بار هم چنین انتظاراتی ایجاد شود. در واقع، آنها در حال حاضر به وجود می آیند. به عنوان مثال، عارف ایتالیایی جیزلا کاردیا از فجایع بزرگ، جنگ جهانی هسته ای و بازگشت عیسی مسیح در سال های آینده خبر می دهد.(مرجع) فکر می‌کنم اگر صادق بود، می‌گفت که واقعاً دانش خود را در مورد بلایا از کجا به دست آورده است. اما به نظر می رسد بیشتر شبیه اطلاعات نادرست با هدف برنامه ریزی مردم برای یک جنگ هسته ای جعلی و آمدن جعلی عیسی است. ارزش باور کردن چنین افرادی را ندارد. عیسی نخواهد آمد. با این حال، آنها می توانند برای ما منظره ای از آمدن دروغین یک ناجی را به نمایش بگذارند. به نحوی آن را هوشمندانه با ورود بیگانگان ترکیب می کنند. در نسخه های دیگر این عینک، ناجی ممکن است میتریا، Kalkin یا هر چیز دیگری نامیده شود. هر کس چنین نسخه ای را دریافت می کند که بیشتر مایل است باور کند. هوشیار باشید و آنچه را که به آن اعتقاد دارید با دقت انتخاب کنید، زیرا خیالات حاکمان ما بی حد و حصر است.

نظم نوین جهانی لزوماً به شکلی که برای ما به تصویر کشیده شده است نخواهد بود. به عنوان مثال، طرح ایجاد یک دولت جهانی ممکن است فقط یک تاکتیک ترساندن باشد. چرا ولیعهد باید یک دولت جهانی ایجاد کند در حالی که از قبل همه دولت های جهان را به صورت جداگانه کنترل می کند؟ ممکن است آنها از این ایده عقب نشینی کنند. آن وقت مردم ساده لوحانه از اینکه امتیازاتی از حاکمان گرفته اند خوشحال خواهند شد. اما در عوض، آنها سیستم متفاوتی خواهند داشت، که حتی بدتر و حتی بدتر است.

فصل بعدی:

چه باید کرد